English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (4129 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
residual term U جمله پسماند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topic sentence U جمله سرسطر جمله عنوان
residual U پسماند
hysteresis curve U خم پسماند
hysteresis U پسماند
wastes U پسماند
waste U پسماند
dielectric hysteresis U پسماند دی الکتریک
agricultral waste U پسماند کشاورزی
viscous hysteresis U پسماند لخت
hysteresis U پسماند مغناطیسی
hysteresis curve U حلقه پسماند
hysteresis cycle U حلقه پسماند
hysteresis loop U حلقه پسماند
inclusive of <prep.> U از جمله
outrightly U جمله
outright U جمله
including <prep.> U از جمله
comprising <prep.> U از جمله
sentence U جمله
amongst U از جمله
mongst U از جمله
among the rest U از ان جمله
terming U جمله
sentencing U جمله
term U جمله
sentence U جمله
termed U جمله
sentences U جمله
error term U جمله خطا
total U جمله سرجمع
totaling U جمله سرجمع
definiens U جمله تعریفی
declaration statement U جمله تعریفی
control statement U جمله کنترلی
compound statement U جمله مرکب
choice of words U جمله بندی
assignment statement U جمله جایگزینی
an involed sentence U جمله پیچدار
final term U جمله نهایی
sentence adverb قید جمله ای
wordage U جمله بندی
residual term U جمله باقیمانده
one word sentence U جمله تک واژهای
sentence fragment U جمله جزء
statement label U برچسب جمله
stochastic term U جمله تصادفی
loose sentence U جمله بیربط
clauses U جزئی از جمله
period U جمله کامل
periods U جمله کامل
executable statement U جمله اجرایی
totalled U جمله سرجمع
totalling U جمله سرجمع
totals U جمله سرجمع
term U جمله [ریاضی]
double talk U جمله دو پهلو
term U جمله عبارت
totaled U جمله سرجمع
term U جمله طیفی
clause U جزئی از جمله
middling U جمله مشترک
termed U جمله عبارت
terming U جمله طیفی
termed U جمله طیفی
mathematical term U جمله [ریاضی]
proviso U جمله شرطی
provisos U جمله شرطی
word choice U جمله بندی
wording U جمله بندی
diction U جمله بندی
verbiage [American English] U جمله بندی
terming U جمله عبارت
parenthesis U جمله معترضه
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
term symbol U نشانه جمله طیفی
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
period U نقطه پایان جمله
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
parses U جمله راتجزیه کردن
job control statement U جمله کنترل کار
colloquialism U جمله مرسوم درگفتگو
impresa U نشانه جمله شعاری
colloquialisms U جمله مرسوم درگفتگو
parse U جمله راتجزیه کردن
full point U نقطه پایان جمله
parsed U جمله راتجزیه کردن
punch line U جمله اساسی واصلی
punch-line U جمله اساسی واصلی
job control statement U جمله کنترل برنامه
punch-lines U جمله اساسی واصلی
monomial U دارای فقط یک جمله
nonexecutable statement U جمله غیر اجرایی
periods U نقطه پایان جمله
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
saws U لغت یا جمله ضرب المثل
sawing U لغت یا جمله ضرب المثل
sawed U لغت یا جمله ضرب المثل
saw U لغت یا جمله ضرب المثل
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
predicatively U بطور غیرمستقیم در خبر جمله
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
cat-and-dog <adj.> <idiom> U پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
The sentence doesnt convey the meaning. U این جمله معنی رانمی رساند
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable [accessible to most people] U همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
geometric mean U فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
half long U حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
other than [usually used in negative sentences] <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
approachable [accessible to most people] U هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
approachable [accessible to most people] U کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
prepositional phrase U بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
wording U جمله بندی کلمه بندی
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com